سالهاست که فیلمهای ترسناک این موضوع را به صورت مداوم مطرح کردهاند که جهان روزی به دست رباتها تسخیر خواهد شد. یک جهان فوق توسعه یافته که جایگزین جهان فعلی میشود، اما اگر عمیقتر به ماجرا نگاه کنیم؛ چرا این اتفاق باید بیفتد؟
مثل این است بگوییم تا چند سال دیگر گل مصنوعی جایگزین گل طبیعی خواهد شد. کدام جایگزین؟ گل مصنوعی نیازی به خاک ندارد و خاک هم نیازی به آن ندارد هیچ کدام از المانهای دنیا نیازی به آن ندارند. چیزی که افراد کمتر به آن توجه میکنند این است این دنیا برای هوش مصنوعی بهینه سازی نشده است در اصل ابتدا باید این سوال مطرح شود که اگر هوش مصنوعی جایگزین انسان شود چکار میکند؟ آیا صفت جاهطلبی در رباتها تعریف شده تا جهان را در اختیار خود دربیاورند، یا انسانها هستند که به واسطهی رباتها این کار را انجام میدهند.
اگر از زاویه ای متفاوت به آن نگاه کنید، پیشرفت تکنولوژی چشماندازهای شغلی جدیدی را رو به ما باز میکند. پیش بینی میشود که هوش مصنوعی تقاضا برای متخصصان، به ویژه در زمینه رباتیک و توسعه نرم افزار افزایش دهد. در نتیجه، هوش مصنوعی میتواند میلیونها حرفه موجود را نابود کند، اما در عین حال میلیونها حرفهی جدید ایجاد کند.
- خلاقیت از انسان، محاسبات پیچیده با هوش مصنوعی
از بین تمامی نگرانیهایی که در مورد هوش مصنوعی وجود دارد، مهمترین آن از بین رفتن مشاغل دستیست؛ افرادی که تا سالها پیش با داس گندم درو میکردند هیچ وقت از جایگزین شدن دروگر تراکتوری نترسیدند، چرا که مسائل پیچیده تری وجود داشت که روی آن باید تمرکز میکردند. جایگزینی یک انسان با یک ماشین در برخی مناطق، افراد را از انجام کارهای خسته کننده و یکنواخت رها میکند و به آنها اجازه می دهد روی پروژههای پیچیدهتر و مفیدتر تمرکز کنند. در موارد دیگر انسان به عنوان یک ناظر عمل میکند و در این صورت احتمال خطا در کارهای دستی به صفر میل میکند.
به گذشته نگاه کنید
هیچ کس در سال 1380 فکر نمیکرد یک روز از غذا خوردن بتوان کسب درآمد کرد. چیزی که این روزها بلاگرهای خارجی و ایرانی را به ثروت باورنکردنی رسانده است. توسعهی تکنولوژی همواره شغلهای جدید نیز به دنبال خود میآورد. به جای ترسیدن سعی کنید در مسیر رشد هوش مصنوعی قدم بردارید و هوش مصنوعی را شکست دهید. نگران نباشید بیکار نمیمانید.
هوش مصنوعی نتیجه مغز انسان است
آینده شناسان جایگزینی گسترده افراد با ماشین ها را کاملاً پوچ میدانند. در حالی که پتانسیل هوش مصنوعی غیرقابل تصور است، اما محدودیتهایی نیز دارد. هر چقدر هم که هوش مصنوعی پیشرفته باشد، هرگز قادر به بازتولید آگاهی انسان نخواهد بود، هرگز نمیتواند احساسات را القا کند و احساسات را برنامهریزی کند. توانایی اجتماعی انسان دقیقاً همان چیزی است که موقعیت ما را در بالای زنجیره غذایی تقویت کرده است. از طرفی Ai در زمینهی قیمتگذاری و ارزش گذاری نیز همچنان ضعفهای زیادی دارد؛ برای مثال یک ربات نمیتواند با نوسانات بازار قیمت سیمکارت 912 کد 8 را پیش بینی کند. چون سیاست قیمت گذاری سیمکارت تابع یک الگو نیست.
- همدلی انسان را غیر قابل جایگزین میکند
این توانایی انسان منحصر به فرد است. برخی ممکن است معتقد باشند که همدلی در حیوانات نیز وجود دارد، اما شما نمیتوانید آنها را برای کار استخدام کنید. مردم، بر خلاف یک ماشین هوشمند که برای یک نتیجه خاص برنامه ریزی شده است، قادر به احساس هستند. ممکن است متناقض به نظر برسد، اما یک رابطهی حرفهای یک فرد و یک سازمان، پایه و اساس یک تجارت موفق در نظر گرفته میشود. افراد برای ایجاد اعتماد، وفاداری، مسئولیت و مالکیت به یک ارتباط شخصی نیاز دارند که فراتر از حوزه حرفهای باشد. و این کاملاً خالی از هوش مصنوعی است. رباتها می توانند و خواهند آموخت که به طور قابل اعتماد احساسات را تقلید کنند، اما در حال حاضر نمیتوانند بر اساس احساسات عمل کنند.
مشاغل دیگری هم وجود دارد که نیازمند همدلی حداکثری هستند؛ اورژانس، آتشنشانی، مراقبت از سالمندان و کودکان، فعالیت در خیریهها و… اتفاقا هوش مصنوعی در آسان شدن روند کاری موارد بالا بسیار کاربردیست، اما به تنهایی کافی نیست.
- سیاست رباتیکی
سیاست نیز از دسته مشاغلیست که رباتها نمیتوانند آن را در دست بگیرند. و به عنوان نویسندهی این مطلب فکر نکنم هیچگاه سیاست به دست هوش مصنوعی بیفتد؛ چون هر سیاستمداری برای عملکرد عالی خود باید چند شخصیت مجزا داشته باشد.
فرض کنید کشوری توسط بایو رباتها (BioRobot) اداره میشود، توسط یک کشور دیگه مورد حمله قرار گیرد. اگر بخواهد پاسخ این حمله را بدهد باید شرایط مردم، آیندهی روابط، آیندهی کشور خود، روابط با سایر کشورها، آیندهی اقتصادی، سنجش تنشها و… را در نظر بگیرد. خیلی اوقات خود سیاستمداران نیز در مورد این مسائل نمیتوانند تصمیم درستی اتخاذ کنند، ربات که جای خود دارد.
- هوش مصنوعی نمیتواند هوش هیجانی را بازسازی کند
اگرچه هوش مصنوعی کاملاً دقیق است، اما ممکن است شهودی یا حساس نباشد. هوش هیجانی یک توانایی کاملاً انسانی است. مهم نیست که دستگاه چقدر دقیق برنامهریزی شده است، نمی تواند با الگوریتم هوش انسانی سازگار شود. درک کردن موقعیت و درک چهرهی شخص مقابل، ممکن است Ai بتواند به طور مستقل دو المان بالا را درک کند، اما توانایی مربوط کردن آنها به یکدیگر را ندارد. همیشه در خدمات به مشتری، یک فرد ترجیح داده میشود، چون باید بتواند با مشتری ارتباط حداکثری برقرار کند.
- خلاقیت، ابرقدرت انسانیست
خلاقیت انسان از دیگر امتیازات و امیدهای تمدن است. بله، هوش مصنوعی با کاهش تعداد خطاها میتواند بسیار موثر باشد یا کارهای دستی را با راه حلهای خودکار هوشمند جایگزین کند؛ اما هوش مصنوعی قادر به درک روانشناسی انسان نیست. علاوه بر این، فیلسوفان مدرن اطمینان دارند که هرچه هوش مصنوعی بیشتر وارد زندگی ما شود، افراد قادر به انجام کارهای خلاقانهتری خواهند بود.
- حل مشکلات خارج از کد، تصمیمگیری در لحظه
فقط مردم می توانند با تجزیه و تحلیل موقعیت با عدم اطمینان ناگهانی مقابله کنند. تفکر انتقادی در شرایط سخت و استفاده از تاکتیک های خلاقانه از مهارت های مهم انسانی است. برخلاف انسانها که میتوانند در موقعیتهای غیرمنتظره عمل کنند، دستگاههای مبتنی بر هوش مصنوعی نمیتوانند وظایف خود را خارج از پیشبینی انجام دهند.
در بسیاری از علوم هوش مصنوعی هیچ حرفی برای گفتن ندارد، حتی توانایی تجزیه تحلیل زیاد را ندارد، مثل نجوم، کوانتوم، زمین شناسی، اقیانوسها و… از آنجایی که علوم مربوط به این رشتهها نا متنهایی هستند و مدام در پیچ و تاب تئوریها و محاسبات جدید هستند، هوش مصنوعی امکان بسط دادن آنها را ندارد، تنها در محاسبات و مدل سازی میتواند کمک کند.
- درک هنر
هوش مصنوعی امکان ابداع سبک جدید را ندارد، هر چقدر در تلفیق هنرهای موجود قوی عمل کند اما سبک جدیدی نمیتواند ابداع کند؛ از طرفی امکان شناسایی سوژههای هنری برای عکاسی، نقاشی را ندارد، امکان نقد فیلمها را ندارد. در حال حاضر تنها در ادیت تواناییهای بیشماری دارد، البته اگر بحث زاویه دوربین، رنگ بندی و تشخیص صحنه در میان نباشد.
انسانها در طبیعت دنج خود احساس آرامش میکنند
افراد نیاز دارند مواقع زیادی دور از آلودگی نوری صوتی، در جایی بنشینند و آرامش پیدا کنند، جایی از جنس طبیعت. حتما دیدهاید این روزها اجارهی و خرید کلبههای چوبی، متقاضیان بیشتری پیدا کرده است؛ گذراندن وقت در کافه و رستورانهایی با دکوراسیون دهه 30 و 40 میلادی، استقبال از غذاها با پخت سنتی و موارد مشابه طرفدارهای بیشتری پیدا کرده است. این چیزیست که به آدمها حس خوبی میدهد پس خبری از تسخیر جهان توسط رباتها نیست.
حرف آخر
شکی نیست که هوش مصنوعی آینده را هدایت نخواهد کرد. برای اینکه هوش مصنوعی کار کند، افراد باید خلاق، بصیر و آگاه باشند. دلیل این امر ساده است؛ انسان ها به خلق ارزش هایی ادامه می دهند که ماشینها نمی توانند آن را تکرار کنند.
دیدگاهتان را بنویسید